روز نوشتها



1_امروز مزخرفترین روز زندگیم بود 

خدایا هیچ وقت این برنامه از تلویزیون پخش نشهالهی امین 

دلیل این همه مسخره بازی رو نمیدونم. من اگه از همون ابتدا میدونستم یه همچنین جایی قراره برم هیچ وقت نمی رفتم. اون یه ساعت هم که موندم، توی رودربایستی بودم بعد متوجه شدم همه توی رودربایستی بودن 

کاش همون موقع زمین دهن باز میکرد و منو می بلعید .ای خداااااا

2- اگه جایی باشی و کسی هیچ وقت دلتنگ نباشه. باید از اونجا بری. اونجا جای تو نیست

منم رفتم برا همیشه. بدون خداحافظی

3_ خدایا فقط بهم کمک کن میدونی جز تو هیچ کسی رو ندارم 

میدونم منو میبینی






گویا یه عده منتظر چنین اتفاقی بودن. خودتون رو تخلیه کنید.اینو بهانه نکنید می خواین چی بگید 

ولی سپاه  شهامتش رو داشت و اومد عذر خواهی کرد :)


 همین موشکهای و تجهیزات نظامی باعث شده دشمن توی خاک ما نباشه. اینا رو یادتون باشه 

اینم یادتون باشه پایگاه عین الاسد رو چه جوری زدن و باعث شد ترامپ از قدرت موشکی ایران بترسه 








حالم اصلا خوب نیس. سرم درد می کنه 

بعضیا خیلی بی انصافا. چطور دلتون میاد اینجوری حرف بزنید 

سردار حاجی زاده توضیح دادن.میتونید فیلم رو ببینید 

من حرفهاش رو باور می کنم 


یه خطا بود یه اشتباه

دلیل آوردن .

اون بنده خدا فقط ده ثانیه فرصت داشته تصمیم بگیره 



خیلی وقتا یه سری کارها اشتباست.خودت متوجه اشتباهت نیستی . یه اتفاق ساده یا یه تلنگر باعث میشه از خواب بیدار بشی و زندگیت از این رو به اون رو بشه. 

چند وقت پیش خیلی دلتنگ میم بودم یه پیام دادم .کلی تغییر کرده .از طریق چت کردنش متوجه شدم. یه کانال بهم معرفی کرد. کانال استاد شجاعی 

سخنرانی های کوتاه و خوبی داره .همین سخنرانی ها باعث شد یه عادت چند ساله رو برای همیشه کنار بزارم 

خدایا کمکم کن بهتر بشم


من به امریکا حق میدم که عصبانی باشه و بخواد عملیات روانی راه بندازه در رابطه با هواپیمای اکراینی 

دقیقا موشک ها به محل های مورد نظر اثابت کرد :)

الان ترامپ حق داره ناراحت باشه و واکنش نشون بده 

کلی زخمی و کشته روی دست ترامپ باقی مونده 

+به کشورم افتخار می کنم

++امریکا تروریست کار هم باید از منطقه خارج بشه 




1-از حرفهای دیشبم پشیمون شدم :(.خدایا خودت ببخش 

2-از زمانی که یه مقداری با اطرافم درگیر نیستم وضعیت روحیم خیلی بهتر شده. هر چند تمام تلاش من برای بهتر شدنم هست می خوام خوب بشم خوب خوب  . اگه توی جوونی خوب نشم میخوام کی خوب بشم؟

3 -امروز گفت سنگین بری و بیای  حرمتت بیشتره. توی دلم گفتم من خیلی وقته به این نتیجه رسیدم.نه اینکه کسی با من اینجوری رفتار کنه نه . از حرف زدن بقیه به این نتیجه رسیدم 

4- خیلی بهش غبطه می خورم. خوشبحالش :)

+همیشه خدا خواسته باشه این جوری میشه 



1-ما نویسندگان خوبی در بیان داریم که هیچ وقت دیده نشدن .برای اینکه خود اونا نمی خوان دیده بشن.وبلاگهای با عمر ۵ ساله:).امروز وبلاگهای بروز شده رو میدیدم

نویسندگانی در بیان هستند که قلم خوبی دارندغبطه خوردم به این قلم ها 


2-چن وقته هر ظلمی به من میشد سکوت میکردم اونقدر اذیتم کردند که سکوتم رو شدن

امشب بهترین شب بود .البته دوست ندارم حال کسی گرفته بشه ولی گاهی اوقات لازمه :)

3-شخصیتهای رمانم رو گم کردم چند روز باید رمان رو بخونم تا بتونم بنویسم :)

4-خوشحالم دوباره دستم گرم نوشتن شده .لذت میبرم :)


ما توی این دنیا داریم یه قول دو قول بازی می کنیم 

وقتی به پایان زندگی فکر می کنم این دنیا برام بی ارزش میشه

خدایا منو ببخش گاهی اوقات بی تاب میشم. اصلن بزار همه هر چی می خوان بگن

بزار مسخرم کنن بزار منو کوچیکم کنن .این دنیا مگه چند روزه .الان نگاهای همه برای قشنگ تر شده.میدونم جز خدا برای هیچ کسی عزیز نیستم(از خودم تعریف کنم :دی)

+روزای خیلی بدی بود. خدایا منو ببخش



۱-امروز نسبت به دیروز بهترم. پریروز خیلی بدتر بودم
بدنم درد میکرد و کسل بودم آبریزش بینی داشتم.امروز حال و حوصله ندارم
یه تیکه از لباس نوزادی سین رو برداشتم تا بینیم زخم نشه :دی. دستمال کاغذی جواب نمیده 
با یه سرما خوردگی زود چهرت تغییر می کنه. 
۲_روزهای بدی بود از گذشته چهار سال پیش خودم تا چند روز پیش خیلی بدم میاد 
کاش روزهای گذشته برای همیشه پاک بشه 
از خودم خجالت می کشم 

خیلی خودمو کنترل می کنم که بگم اوضاع خوبه.ولی از شما چه پنهون پر از بغضم 

می خوام زار زار به این اوضاعم گریه کنم. ای خدا چه بلایی بود سر خودم آوردم.الان افسرده ترینآدم روی زمین منم.چند تا عکس از خودم گرفتم چهرم خیلی پژمرده شده.نمیدونم چقد طول بکشه به این اوضاع عادت کنم و همه چی عادی بشه 

دلم شده غمکده.آروم و قرار ندارم 

خودم میدونم مقصرم.همه این سالها و اتفاقات خودمو مقصر میدونم.زندگی هیچ وقت به عقب برنمیگرده تا من جبران کنم.شاید درس عبرتی برای من شد ولی افسوس دیر فهمیدم



یک:۵ تا سوال بود کلی وقتمو گرفت تا جواب دادم :|

دو:امروز زیبا ترین روز زندگی من بود چون امروز اصلن درگیر تو نبودم و فکر می کنم اون ضف و غش در مورد تو به پایان رسید 

سه: این ادمهایی که مدام مخفیکاری می کنن عضو اطلاعاتو سازمانی  نیستن ؟

چهار:خدایا دمت گرم اروزهای دم عیدی ما رو برآورده کردی :))

آرزو بزرگام چراونمیرسم 

+منتظر اتفاقات خوب توی زندگیم 



دیروز بعد از راهپیمایی سوار تاکسی شدم چند قدم جلوتر دو تا آقای مسن و یه حاج آقا هم سوار شدن. هر وقت چشمم به این حاج آقا میخوره روسریمو جلوتر میکشم.البته همیشه موهام پوشیده هس ولی نمیدونم چرا اینجوری میشم. قبل از اومدن از خونه فراموش کرده بودم کارتم رو بردارم ‌کلی دویست تومنی توی کیف پولم بود. دویست تومنی های رو شمردم و نگه داشتم توی مشتم ولی  حاج آقای مهربون گفت کرایه همه با من.وقتی اومدم خونه مامان گفت تو که پول نداشتی چند روز پیش پولاتو من برداشته بودم.خدا رو شکر اون دویست تومنیا رو برنداشته بود:دی 


خیلی خودمو کنترل می کنم که بگم اوضاع خوبه.ولی از شما چه پنهون پر از بغضم 

می خوام زار زار به این اوضاعم گریه کنم. ای خدا چه بلایی بود سر خودم آوردم.الان افسرده ترینآدم روی زمین منم.چند تا عکس از خودم گرفتم چهرم خیلی پژمرده شده.نمیدونم چقد طول بکشه به این اوضاع عادت کنم و همه چی عادی بشه 

دلم شده غمکده.آروم و قرار ندارم 

خودم میدونم مقصرم.همه این سالها و اتفاقات خودمو مقصر میدونم.زندگی هیچ وقت به عقب برنمیگرده تا من جبران کنم.شاید درس عبرتی برای من شد ولی افسوس دیر فهمیدم



۱-امروز نسبت به دیروز بهترم. پریروز خیلی بدتر بودم
بدنم درد میکرد و کسل بودم آبریزش بینی داشتم.امروز حال و حوصله ندارم
یه تیکه از لباس نوزادی سین رو برداشتم تا بینیم زخم نشه :دی. دستمال کاغذی جواب نمیده 
با یه سرما خوردگی زود چهرت تغییر می کنه. 
۲_روزهای بدی بود از گذشته چهار سال پیش خودم تا چند روز پیش خیلی بدم میاد 
کاش روزهای گذشته برای همیشه پاک بشه 
از خودم خجالت می کشم 

ما توی این دنیا داریم یه قول دو قول بازی می کنیم 

وقتی به پایان زندگی فکر می کنم این دنیا برام بی ارزش میشه

خدایا منو ببخش گاهی اوقات بی تاب میشم. اصلن بزار همه هر چی می خوان بگن

بزار مسخرم کنن بزار منو کوچیکم کنن .این دنیا مگه چند روزه .الان نگاهای همه برای قشنگ تر شده.میدونم جز خدا برای هیچ کسی عزیز نیستم(از خودم تعریف کنم :دی)

+روزای خیلی بدی بود. خدایا منو ببخش



از بوی سیر متنفرم 

از وقتی این ویروس لعنتی اومده برادرم روزی یه حبه سیر می خوره

هر چند بینیم کیپ شده، ولی بوی سیر رو یکم حس می کنم. یادمه چند وقت پیش کشک بادمجون خوردم که سیر داشت.شب تا صبح راه رفتم و ماست و خیار خوردم. با بوی سیر گرمم میشه و کهیر می زنم 

امروز رفتم مزار دایی و موقع برگشت سرگیجه گرفتم. قندم به شدت افتاده بود صورت مامان و خاله رو تیکه تیکه میدیدم. خرما و آب قند و نوشابه خوردم یکم بهتر شدم (ما نکات بهداشتی رو رعایت می کنم و امروز بعد چند وقت یکم رفتیم بیرون )

امسال هم بعد از فوت دایی چند نفر از اقوام دور و نزدیک فوت کردن. از نیمه سال به بعد مدام پیراهن مشکی پوشیدیم. امروز از سر تا پام رنگی بود .از مشکی متنفر شدم 


پیاز دوباره گران شد 

قابل توجه مسئولین 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Papi سازمان مردم نهاد منطقه 22 تهران عشق ، من برایت می مانم ♡ OS ♡ علوم و رایانه دریا کامپیوتر بمب هیدروژنی حس غریب پیچ و مهره آژاکس تجهیزات آشپزخانه صنعتی دک تک DeckTech